دکتر رفتن مدیسا خانم
دخترکم، تو که آنقدر خانومی، باهوشی ، عاقلی، پس چرا از عمو دکتر اینقدر می ترسی!!
آخه بیچاره به اون مهربونی چه هیزم تری به شما دختر کوچولو فروخته؟؟
شاید باورت نشه که در سن یه سالگی آنقدر با هر بار دکتر رفتن گریه و شیون می کردی مجبور شدم پیش یک دکتر دیگه که ضمنا مطبش هم خوشگلتر بود ( دکتر بدوحی ) ببرمت !! ولی دخترکم کوچکترین فرقی نکردو تو همچنان گریه و شیون و جیغ های الله اکبری می زنی!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی